سیال‌های غیرنیوتونی

شاعر جوان و تازه‌کاری شعرهای زیبایی گفته که چند سطر زیر، بخش ابتدایی یکی از آن‌هاست:

«ای از آرامش احساست اضطرابم ازلی
با بساط بی‌بساطت بندبندم بر باد
پای پندار پلیدت پر پرواز پلنگ
تاروپودم تب تاراج تماشایی ترس…»

این شاعر جوان با همان معدود شعرهایی که در ابتدای راه سروده، چنان کاخ بلندی از شعر پی افکنده که هر کس از شش فرسخی می‌تواند تشخیص بدهد این‌ها از فکر سرشار او تراوش کرده. شاعر جوان از این موضوع خوشحال است و به همین خاطر طوری در خیابان راه می‌رود که انگار یک دوربین مدام دارد از زندگی او فیلم می‌سازد: اخم می‌کند، سیگار می‌کشد و طوری روشنش می‌کند که در فیلم فرضی خوب جلوه کند.

اما چرا شعرهای او از شش‌فرسخی معلوم‌اند؟ اگر دقت کنید کلمات هر سطر این شعر سی‌ودو سطری، با یکی از حروف الفبا شروع می‌شوند و علاوه بر این ترتیب حروف الفبا هم از بالا تا پایین رعایت شده است. شعرهای دیگر این شاعر جوان هم همین‌طوری‌اند، همه سی‌ودو سطر و همه با این قاعده‌ی خاص. شاعر جوان در مصاحبه‌ها از «سبک» خاصش حرف می‌زند و از مقلدهایی که اخیرا سروکله‌شان پیدا شده، شاکی است.

 

برخلاف چیزی که مولف‌ها تبلیغ می‌کنند، صاحب‌سبک بودن –به این معنی که اثر از دور اسم مولف را فریاد بزند- اصلا کار سختی نیست. اگر نویسنده‌اید، همه‌ی داستان‌هایتان را از ته به سر بنویسید. اگر شاعرید، شعر الفبایی بگویید و اگر معمارید، ساختمان‌های بدون پنجره بسازید. مطمئن باشید به‌سرعت معروف خواهید شد. کنار گذاشتن یک‌باره‌ی قواعد مرسوم یک رشته اگر با جنجال‌های رسانه‌ای همراه شود، معمولا شهرت بادآورده‌ای نصیب مولف می‌کند. اما ما به حافظ و سعدی و مولوی هم می‌گوییم «صاحب‌سبک» بدون این‌که بندبازی‌های شعر اول این نوشته را در شعرهایشان دیده باشیم. داستان چیست؟

بدنه‌ی حوزه‌های هنر و فرهنگ مثل سیال‌های غیرنیوتنی است که احتمالا در گزارش‌های حسینی‌بای از جشنواره‌های دانش‌آموزی دیده‌اید؛ یعنی در برابر ضربه‌های ناگهانی خودش را سفت می‌کند (صدای این ضربه‌ها همان شهرت‌های زودگذر است) اما فشارهای آرام و نظام‌مند را در خودش می‌پذیرد و آن را به بخشی از هویت کلی خودش تبدیل می‌کند، مثلا تغییر ملایمی که حافظ در واژه‌ی «رند» می‌دهد[۱]، حالا به قسمتی از بدنه‌ی زبان و ادبیات فارسی تبدیل شده است. اگر هم برایتان سوال شده که تردستی‌های شاعر سی‌ودوسطری چه سرنوشتی پیدا می‌کنند، باید بدانید که این قبیل آثار معمولا پیش از مولف‌هایشان از دنیا می‌روند.


پانویس:

[۱] رند تا چند قرن پیش از حافظ تقریبا به معنای لات بی‌سروپا به کار می‌رفته اما در غزل‌های عاشقانه-عارفانه و به‌ویژه در شعر حافظ تحول معنایی پیدا می‌کند.

Share Post
ترجمه شده توسط
No comments

LEAVE A COMMENT