چرا نیکی کردن، بد بودن را آسا­ن­‌تر می­‌کند؟


عباس پنجوانی

دانش‌آموخته‌ی زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه آکسفورد[۱]


خلاصه: در اخبار بسیار شنیده‌ایم که بعضی از افراد خیری که به زلزله‌زدگان و مناطق محروم کمک می‌کنند، برای ریشه‌کن کردن فقر و ساختن مدارس و بیمارستان‌ها تلاش می‌کنند و … گاهی رسواری‌های اخلاقی زیادی به بارمی‌آورند. اغلب باور این مسئله برای ما دشوار است که مثلاً فردی که برای کمک به زلزله‌زدگان به منطقه‌ای رفته است، در نهایت متهم به سوءاستفاده‌ی جنسی شود. اما چرا این اتفاق می‌افتد؟ مگر قاعدتاً نباید اینطور باشد که افراد خیر اعمالِ نیک انجام دهند؟ مگر می‌شود آدم‌های بد سراغِ امور بی‌اهمیتی همچون تأسیس خیریه و کمک به نیازمندان بروند؟ عباس پنجوانی در این مقاله با بهره‌گیری از نظریه‌ی «جواز اخلاقی» و با بررسی پژوهش‌ها و مطالعاتی که در این زمینه صورت گرفته است سعی دارد تا نشان دهد که چطور براساسِ این نظریه، افرادی که دست به اعمال خیر می‌زنند، تصور می‌کنند که می‌توانند به خاطر آن کار خیر، اعمال بدشان را توجیه یا لاپوشانی کنند. گرچه مطمئناً این مسئله درباره‌ی تمام افراد خیر صدق نمی‌کند و بسیاری از آنها واقعاً نیت خوبی دارند، بسیاری از افراد انجام اعمال خیر را همچون سپرده‌گذاری درنظرمی‌گیرند و انجام کار بد را همچون برداشت از آن سپرده که به تصور خودشان، گاهی اوقات ایراد زیادی ندارد!

اسکار وایلد[۲]، مقاله‌نویس و نمایش­نامه‌نویس مشهور ایرلندی، در میان استعدادهای بی‌شمارش، استعداد عجیبی برای بیانِ جملاتِ قصار نامتعارف داشت. او در مقاله­‌ی «روحِ انسان تحت نظام سوسیالیستی»[۳]، منتشر شده در سال ۱۸۹۱ میلادی، می­‌گوید: «نیکوکاری، گناهان بسیاری را پدید می‌آورد.»

بنابراین احتمالاً اسکار وایلد از شنیدن رسوایی­‌های اخیر در انگلیس تعجب نخواهد کرد: فعالیتِ باشگاه خیریه‌ی تماماً مردانه‌ی «باشگاهِ پرزیدنت»[۴] که برای اهدافی همچون تأمین مالی تأسیس بیمارستان کودکان، مزایده­‌های گران‌قیمت برگزار می­‌کرد، پس از افشای بی­‌پرده­‌ی روزنامه ­ی فاینانشیال تایمز[۵] درباره‌ی سوءاستفاده‌­ی جنسی در مهمانی شام سالانه‌­اش متوقف شد. همچنین به جای تنبیه و توبیخ، به کارمندان خیریه‌­ی آکسفام[۶]، خیریه­‌ای برای ریشه‌کنی فقر، پس از ملاقاتشان با روسپی‌­ها در زمان کمک‌رسانی به زلزله­‌زدگان حادثه­‌ی هایتی[۷] این امکان داده شد تا به خیریه‌­های دیگر منتقل شوند. همچنین کارمندان سابق خیریه­‌ی «صندوقِ نجات کودکان»[۸]، برندن کاکس[۹] و جاستین فورسیس[۱۰]، پس از اثبات تجاوز و رساندنِ آزار جنسی به همکاران زن خود، از سِمت­‌هایشان در خیریه‌های دیگر برکنار شدند.

ممکن است عجیب باشد کسی که در اجتماع این‌قدر خوب به‌نظر می‌­رسد، بتواند در زندگی شخصی خود تا این حد بد باشد. نظریه­‌ی «جواز اخلاقی»[۱۱] می­‌تواند در پاسخ به این مسئله به ما کمک کند: زمانی که انسان‌ها خوبند، ما می‌­توانیم به خودمان اجازه بدهیم که بد باشیم.

به تازگی اقتصاددان‌هایی در دانشگاه شیکاگو[۱۲] در مقاله‌ای گزارش داده‌­اند که کار کردن در شرکتی که مسئولیتی اجتماعی بر عهده دارد، به کارکنان چنین شرکت‌هایی  انگیزه­ می‌­دهد تا دست به اعمالِ غیر اخلاقی بزنند. در یک آزمایش، افراد برای رونویسی از روی متن­‌هایی به زبان آلمانی استخدام شدند و ده درصد دستمزد آنها پیش پرداخت شد و مابقی آن به زمانی موکول شد که رونوشت را کامل کرده باشند یا اینکه بگویند متن ناخوانا است. زمانی که به افراد گفته شد به ازای هر کار کامل یا کاری که ناخوانا تشخیص داده شود، پنج درصد دستمزد به پروژه‌های آموزشی یونیسف اهدا خواهد شد، میزان تقلب نسبت به زمانی که هیچ پیشنهاد خیرخواهانه‌­ای برای دستمزد داده نشده بود، تا ۲۵% بالاتر رفت. کسانی که تقلب کردند، کسانی بودند که یا کارشان را تمام نکردند (کسانی که ۱۰% پیش پرداخت را گرفتند و رفتند) یا کسانی که گفتند متن‌ها ناخوانا بودند (و دستمزد کامل را دریافت کردند).

اسکار وایلد شاعر، داستان‌نویس، نمایش‌نامه‌نویس و نویسنده داستان‌های کوتاه ایرلندی بود. او در سال ۱۹۰۰ در عین گمنامی در شهر پاریس دیده از جهان فروبست. امروزه همه کتاب‌هایش را می‌خوانند و از آن‌ها لذت می‌برند؛ ولی در زمان حیاتش این گونه نبود. مردم دهه ۱۸۸۰ کتاب «تصویر دوریان گری» را پر از ایده‌های شیطانی می‌دانستند. اسکار وایلد جایی نوشته بود: «کتاب‌ها محتوای خوب یا بد ندارند؛ آن‌ها یا خوب نوشته شده‌اند یا بد.» او در بستر مرگ به جیمز مک‌نیل ویسلر، نقاش کتاب «تصویر دوریان گری»، می‌گوید: «تنها آرزویم این است که حرفم را می‌فهمیدند.» و ویسلر جواب می‌دهد: «آن‌ها خواهند فهمید اسکار! آن‌ها خواهند فهمید…»

فاطمه مؤمنی[۱۳] و جان. ای. لیست[۱۴] پژوهشگران این آزمایش، دریافتند که: «زمانی بیشترین تقلب اتفاق افتاد که ما مسئولیت اجتماعی شرکت را به‌مثابه عملی خیرخواهانه از سوی کارمندان نشان می‌دهیم». هنگامی که کارمندان معنای بزرگ‌تری در کار خود می‌­یابند و تصور می‌کنند که کنش آنها منجر به اهدایی خیرخواهانه خواهد شد، همانند رابین‌هود[۱۵]، احساس می‌­کنند به اندازه کافی مجازند که به‌ویژه از کارفرمایان خود، دزدی کنند و آن را صرف کارهای خیرخواهانه نمایند. مؤمنی و لیست درنهایت به این نتیجه رسیدند که: «ماهیت کار خیر [مربوط به مسئولیت‌های اجتماعی خیرخواهانه]، کارمندان را به رفتار نادرست در ابعاد دیگری سوق می‌دهد که به شرکت آسیب می‌­رساند.»

زمانی که افراد خوب هستند، ما به خودمان اجازه می‌­دهیم تا بد باشیم

همچنین می­‌توان میان کارمندانی که برای اهدا کردنِ پول بیشتری به خیریه تقلب می­‌کنند و برگزارکنندگان شام «باشگاهِ پرزیدت» که از میزبانان خود دستمزد می­‌گیرند و از تحریک جنسی استفاده می­‌کنند تا جذابیت برنامه و در نتیجه میزان هدایا را افزایش دهند، نسبت مشابهی یافت. اما استفاده از این نظریه برای تبیین مثال‌های مربوط به سوءاستفاده­‌های جنسی دشوار است. جواز اخلاقی فقط زمانی کاربرد دارد که خود فرد بتواند رفتار بدش را به گونه‌­ای منطقی به عنوان کار خوب، یا دست‌کم مبهم، توجیه کند.

در یک پژوهش،  در سال ۲۰۱۱، پژوهشگران دانشگاه اوکلاهما[۱۶]از دانشجویان خواستند تا با استفاده از کامپیوتر،  به تست‌های ذهنی ریاضی ساده‌ای، یعنی مسائل محاسباتی بسیار ساده‌ای که صرفاً شامل اعدادی میان یک تا ۲۰ بودند، پاسخ دهند. به آنها گفته شده بود که وقتی که مسأله را دیدند، دکمه‌­ی فاصله را فشار دهند تا باکس مخصوصِ نوشتن پاسخ سوال بالا بیاید؛ و اگر با سرعت کافی دکمه‌­ی فاصله را نزنند، پاسخ خود به خود روی سیستم ظاهر خواهد شد و این مورد، اختلالی‌ست که در مرحله­‌ی مقدماتی این برنامه­‌ی کامپیوتری وجود دارد.

به دانشجویان یک ثانیه یا ۱۰ ثانیه زمان داده شده بود تا دکمه را فشار دهند، با فرض اینکه کسانی که دکمه را در ۱۰ ثانیه فشار نداده بودند، عمداً تقلب کرده‌اند و آنهایی که در یک ثانیه دکمه‌ی فاصله را فشار نداده بودند، می توانستند «برای شکستشان به طور منطقی دلیل بیاورند که به صورت غیرعمد و نه غیراخلاقی تقلب کرده‌اند». بعد از آزمایش، از دانشجویان پرسیدند که چند بار برای دیدنِ پاسخ مسئله با سرعت کافی دکمه‌ی فاصله را فشار نداده‌اند و تعداد افراد دروغگو به گونه­‌ی معناداری در گروه یک ثانیه‌ای‌­ها بیشتر بود.

اما چنان‌چه دنیل ایفرون[۱۷]، عضو مدرسه کسب‌و‌کار لندن[۱۸] و کارشناسِ اخلاقِ سازمان‌دهی‌شده استدلال می‌کند اگر به صورت کلی نتیجه بگیریم که نظریه‌ی جواز اخلاقی صرفاً زمانی اتفاق می‌­افتد که رفتار بد اخلاقی می‌­تواند «به گونه­‌ای معقول توجیه» یا «در راستای خیر جامعه تلقی شود»، ماهیتِ حقیقی نظریه‌ی جواز اخلاقی راا نادیده گرفته‌ایم. او معتقد است که نظریه‌ی جواز اخلاقی دو شکل متفاوت دارد. یکی «مکانیزمِ اعتبارآورِ اخلاقی»[۱۹] است که بیشتر سر و کارش با توجیهِ عقلانی‌ست. اساساً براساسِ این نظریه، «من تا حدی کارهای خوب انجام داده‌ام. نشان داده‌ام که به اندازه‌ی کافی انسان خوبی هستم. حالا می‌توانم به صورت مبهمی عمل کنم، چون می‌دانم که به احتمالِ زیاد رفتارم خوب است، نه بد.» شکل دیگر این نظریه، «مکانیزیمِ اعتبار اخلاقی»[۲۰] است که شبیه حساب بانکی عمل می­‌کند. وقتی شما کار خوبی می­‌کنید، گویی آن را سپرده‌گذاری کرده‌­اید و هنگامی که کار بدی مرتکب می­‌شوید آن سپرده را از دست می­‌دهید. در این تلقی از نظریه، نیازی به توجیه معقولِ کارهای بد ندارید.

بااین‌حال ایفرون می­‌گوید شکل اخیر این نظریه، کار بد کاکس و فورسیس و شرکت‌شان را توضیح می‌دهد – گرچه به وضوع آن را توجیه نمی‌کند. آنها دست‌کم به تصورِ خودشان، به اندازه­‌ی کافی «اعتبار اخلاقی» در حساب سپرده‌شان ذخیره کرده بودند تا انجام عمل بد، یا به عبارتی برداشت مقدار کمی از آن سپرده از حسابشان را بتوانند توجیه کنند. ایفرون معتقد است که این مسئله به این معنا نیست که براساسِ این نظریه می‌توانیم پیش‌بینی یا تعیین کنیم که آیا کار خوب به رفتار بد منتهی می‌شود یا نه.

ایفرون همچنین برای نشان دادن نمونه‌ای درباره‌ی نظریه‌ی جواز اخلاقی تأکید می‌­کند که بخش خیریه نسبت به بخش‌های دیگر آسیب­‌پذیرتر نیست. افراد خیلی خوب می‌­توانند دلایل بد بودن پیدا کنند و از «تپه‌های کوچکی از فضایل، کوهی از اخلاق» بسازند. مطالعات نشان می­‌دهد که کارهای کوچکی مثل خرید لوازم آرایشی سازگار با محیط زیست، می‌تواند به مشتریان جواز اخلاقی بیشتری بدهد تا دست به اعمالِ  بد بزنند. اما، همچنین اضافه می­‌کند که شما در یک بخش خیریه مجبور نیستید به سختی کاری کنید تا جواز اخلاقی برای بد عمل کردن را پیدا کنید.


پانویس‌ها:

[۱] Abbas Panjwani

[۲] Oscar Wilde

[۳] The Soul of Man Under Socialism

[۴] The President Club

[۵] Financial Times

[۶] Oxfam نام یکی از بزرگترین سازمان‌های بین‌المللی امدادرسانی برای ریشه‌کن کردن فقر، گرسنگی و بی‌عدالتی، متشکل از ۱۵سازمان در ۹۸ کشور، است. مؤسسه‌ی آکسفام در سال ۱۹۴۲ در دانشگاه آکسفورد در قالب یک کمیته امدادرسانی برای مبارزه با قحطی توسط فعالان اجتماعی و دانشگاهیان آکسفورد تأسیس شد.

[۷] Haiti

[۸] Save the Children Fund یک سازمان بین‌المللی خیریه است که به کودکان نیازمند کشورهای در حال توسعه کمک می‌کند. این سازمان در سال ۱۹۱۹ در بریتانیا تأسیس شد.

[۹] Brendan Cox

[۱۰] Justin Forsyth

[۱۱] Moral licensing

[۱۲] Chicago University

[۱۳] Fatemeh Momeni

[۱۴] John. A. List

[۱۵] RObinHood

[۱۶] Oklahoma University

[۱۷]Daniel Effron

[۱۸] London Business School

[۱۹]Moral credential

[۲۰] Moral credit

Share Post
ترجمه شده توسط
No comments

LEAVE A COMMENT