«ایوان ایلیچ در مثالی از آثار کیزه وِتِر در بابِ منطق آموخته بود: «گیریم کای انسان است؛ چون انسان فانی است، پس کای هم فانی است». اما او این موضوع را هرگز و اصلاً نه دربارهی خود که فقط دربارهی کای صادق میدانست. از نگاه
دن فلورل
استادیار دپارتمان روانشناسی دانشگاه کنتاکی شرقی
استفان ویلسون
استاد دپارتمان روانشناسی دانشگاه کنتاکی شرقی[۱]
خلاصه: نقش مادران در تربیت و رشد کودکان آنقدر پررنگ است که برای هیچکس جای شکی باقی نمیماند که میان کودک و مادرش از بدو تولد رشتههای ناگستنی و سحرآمیزی پدید میآیند؛ اما
مرحلهای به نام فقر و فنا در عرفان برایم از همان کودکی جالب بود. اگر قناعت دراویش را در ذهن کودکانهام هممعنی با فقر عرفانی میدانستم دلیلش این بود که همیشه عرفان و فقر را در کنار یکدیگر دیده بودم. اما دیدن آخرین تصویر سفینهی
در مهدکودک که کار میکردم مواقع زیادی پیش میآمد که به نظر میرسید انرژی زیادی در بچهها جمع شده است که اگر فوراً تخلیه نشود نتایج ویرانکنندهای خواهد داشت. برای این مواقع تمرینی طراحی کرده بودیم به نام «تخلیهی خشم» که به کمک آن بچهها
آندراس بلینت کواچ
استاد و رئیس مؤسسه مطالعات فیلم در دانشگاه ای.ال.تی.ای در بوداپست[۱]
خلاصه: شاید بتوان تارکوفسکی را فیلسوفِ دنیای سینما دانست. اساس فیلمهای او بر تعارض میان شخص و جهان استوار و به تصویر کشیدن این تعارض است. برای تارکوفسکی، سینما ابزاری به شدت واضح