چگونه می‌توانیم کامپیوتری با اراده‌ی آزاد بسازیم؟

 


مارک هادلی

استاد مدعو فیزیک در دانشگاه واریک انگلستان[۱]


خلاصه: داشتن یا نداشتن «اراده‌ی آزاد» یکی از قدیمی‌ترین پرسش‌های فلسفی‌ست. آیا ما در تصمیم‌گیری‌ها و انتخاب‌های خود آزادیم یا صرفاً شبیه روبات‌ها و ماشین‌هایی هستیم که براساسِ قوانین فیزیک و برنامه‌ریزی‌ ازپیش‌متعین عمل می‌کنیم؟ مارک هادلی برای پاسخ به این پرسش به سراغ پیوند‌هایی رفته است که می‌توان میان فیزیک و فلسفه برقرار کرد. او در ابتدا نشان می‌دهد که در طی چند دهه‌ی اخیر، نظریه‌ی کوانتوم به دلیلِ بهره‌مندی از اصل عدم قطعیت، به عنوان یکی از راه‌حل‌ها درنظرگرفته شده است؛ اما باتوجه به شواهد و مدارک موجود ناچاریم تا ارتباط میان فلسفه و فیزیک بنیادین را کنار بگذاریم؛ چراکه توانایی ما برای تصمیم‌گیری هیچ ربطی به سازوکار تک تک مولکول‌ها و اتم‌های سازنده‌مان ندارد. در نهایت او مدلی را پیشنهاد می‌کند که براساس آن بتوانیم بهره‌مندی از اراده‌ی آزادمان را بسنجیم. این مدل که امروزه نیز در کامپیوترها قابل اجراست بر مبنای این آزمایش است که در شرایطی که انتخاب‌ها ۵۰-۵۰ نیست و احتمالِ انتخاب یکی از گزینه‌ها کمابیش در تمام شرایط بیشتر است، هم همچنان ما می‌توانیم گزینه‌ی دیگری را انتخاب کنیم.

شما اراده‌ی آزاد دارید؟ خودتان می‌توانید تصمیم‌گیری ‌کنید؟ یا بیشتر شبیه ماشینی هستید که صرفاً براساس نیازهای اجزاء تشکیل‌دهنده‌‌اش عمل می‌کند؟ احتمالاً شما هم مانند بیشتر مردم احساس می‌کنید دارای چیزی به نام «اراده‌ی آزاد» هستید. تصمیم‌های شما از پیش تعیین نشده‌اند؛ شما هر لحظه می‌توانید تصمیم بگیرید که نظرتان را عوض کنید و به شیوه‌ی دیگری عمل کنید.

با این‌حال دانشمندان بر این باورند که شما از اتم‌ها و مولکول‌هایی به‌وجود آمده‌اید که براساسِ قانون‌های فیزیک عمل می‌کنند. بنابراین، اساساً – وقتی پای اتم‌ها و مولکول‌ها به‌میان می‌آید- شما همواره می‌توانید آینده‌ی هر نقطه‌ی آغازی را پیش‌بینی کنید. به این ترتیب‌، به‌نظر می‌رسد دیگر هیچ جایی برای اراده‌ی آزاد، اعمال و تصمیمات دیگر باقی نمی‌ماند.

گیج شدید؟ کاملاً حق دارید. این موضوع یکی از قدیمی‌ترین مسائل حل‌نشده‌ی فلسفی‌ست. هیچ پاسخ قانع‌کننده‌ای به این مسئله وجود ندارد، گرچه در حدس و گمان‌هایی که در این راستا زده شده است، نظریه‌ی کوانتوم نقشی کلیدی ایفا می‌کند. براساس این نظریه، اصل عدم قطعیت در مقیاس‌های بسیار کوچک برقرار است. همین نکته من را تحت تأثیر قرار داده است. پژوهش‌های من شامل مبانی نظریه‌ی کوانتوم می‌شوند. بنابراین، آیا می‌توانیم اراده‌ی آزاد را به عنوان یک پدیده‌ی کوانتومی قابل‌ دیدن درنظربگیریم؟ هدف من بررسی این پرسش است.

اراده‌ی آزاد کوانتومی

در مورد این موضوع به اندازه‌ی یک کتابخانه‌ی کوچک، متن فلسفی وجود دارد. من به‌عنوان یک دانشمند آموزش‌دیده، با طرح این پرسش به سراغ این موضوع آمدم که: «چه مدارکی وجود دارد؟» متأسفانه پژوهش من از چند لحاظ نشان داد که رابطه‌ای میان اراده‌ی آزاد و فیزیک بنیادی وجود ندارد. دهه‌ها بحث فلسفی درمورد این‌که اراده‌ی آزاد می‌تواند به عنوان یک پدیده‌ی کوانتومی درنظرگرفته شود یا نه، دنباله‌روی یک افسانه‌ی بی‌پایه و اساس بوده است.

تصور کنید روی صحنه‌‌‌ی برنامه‌ی شعبده‌بازی، مقابل دو پاکت ایستاده‌اید. به شما می‌گویند درون یکی از پاکت‌ها ۱۰۰ دلار وجود دارد و پاکت دیگر خالی‌ست. شما اجازه دارید که آزادانه یکی از پاکت‌ها را بردارید. اما همیشه شعبده‌باز است که برنده می‌شود و شما همیشه پاکت خالی را انتخاب می‌کنید. این تجربه نشان می‌دهد که تصورِ ما از اراده‌ی آزاد آنقدر که فکر می‌کنیم قابل‌اعتماد نیست – یا دست‌کم اگر هم اراده‌ی آزادی وجود داشته باشد، ممکن است بازیچه‌ی دستِ شعبده‌باز قرار گرفته بگیرد.

این فقط نمونه‌ای از مثال‌های فراوانی‌ست که آگاهی ما را نسبت به فرایند تصمیم‌گیری به‌ پرسش می‌کشد. شواهدی که از روان‌شناسی، جامعه‌شناسی و حتی علوم اعصاب به‌دست‌آمده‌اند، همگی نشان می‌دهند که ما از چگونگی روندِ تصمیم‌گیری خود آگاهی نداریم. همچنین نشان از آن دارند که درون‌نگری ما به عنوان مدرکی دال بر چگونگی عملکرد ذهنی‌مان، قابل‌اعتماد نیست.

پس چه مدرکی برای موضوع انتزاعی مانند اختیار وجود دارد؟ هیچ! چگونه می‌توانیم آن ‌را آزمایش کنیم؟ به هیچ طریقی نمی‌توانیم این کار را انجام دهیم. چگونه می‌توانیم اراده‌ی آزاد را شناسایی کنیم؟ اصلاً نمی‌توانیم این کار را بکنیم!‌ بنابراین، باتوجه به مدارکی که در دست داریم، نمی‌توانیم نتیجه بگیریم که ارتباطی میان درکمان از اراده‌ی آزاد و عدم قطعیت ذاتی در نظریه‌ی کوانتوم وجود دارد. اما ما از داشتنِ اراده‌ی آزاد تجربه‌ای داریم و این تجربه یک واقعیت است. ازاین‌رو، فرضیه‌ی وجود ارتباطی میان اراده‌ی آزاد و فیزیک بنیادی را کنار گذاشتم و خواستم تا عمیق‌تر ادامه دهم و این مسئله را بررسی کنم که چرا ما تصور می‌کنیم می‌توانیم تصمیم بگیریم تا کار دیگری بکنیم. این تصور کوچکترین ارتباطی با محل دقیق تک تک مولکول‌ها در بدن ما ندارد، بلکه به این نکته مربوط است که ما چگونه تصمیم‌گیری خود را مورد تردید قرار می‌دهیم و به چالش می‌کشیم، به‌شکلی که واقعاً منجر به تغییر در رفتارمان می‌شود.

گربه‌ی شرودینگریک آزمایش فکری‌ست که در سال ۱۹۳۵از سوی اروین شرودینگر، فیزیکدان اتریشی، ابداع شد. این آزمایش که گاهی به صورت پارادوکس تعریف می‌شود، نشان می‌دهد که اگر قوانین مکانیک کوانتومی بر اشیای عادی و روزمره اعمال شود، چه اتفاقی می‌افتد. فرض کنید گربه‌ای در جعبه‌ای دربسته زندانی‌ست. در این جعبه یک شیشه گاز سیانور، یک چکش، یک حسگر پرتوزا و یک منبع پرتوزا نیز وجود دارد. ذرات پرتوزا به صورت نامنظم تابش می‌کنند و به همین دلیل برای آن‌ها نیمه عمر در نظر می‌گیرند. حال فرض کنید حسگر و چکش طوری تنظیم شده باشند که در صورت تابش موج پرتوزا بین ساعت ۱۲و ۱۲:۰۱، چکش شیشه حاوی گاز را شکسته و گربه بمیرد. اگر در ساعت ۱۲:۰۱در جعبه را باز کنید چه خواهید دید؟ اگر از طریق فرمول نیمه عمر منبع، احتمال تابش بین ساعت ۱۲و ۱۲:۰۱را ۵۰٪پیش‌بینی کنید. گربه داخل جعبه در هنگام برداشتن درب جعبه ۵۰٪مرده‌است و ۵۰٪زنده است. اما وقتی درب جعبه را برمی‌دارید خواهید دید که گربه یا مرده یا زنده‌است. نمی‌توان گفت ۵۰٪ سلولهای بدن گربه مرده‌اند و ۵۰٪آن‌ها زنده‌اند. در فاصله یک لحظه، احتمال به یقین تبدیل خواهد شد. این امر کاملاً متضاد با مکانیک کوانتومی می‌باشد. همان‌طور که گفتیم هیچگاه نمی‌توان موقعیت یک سیستم را به دقت اندازه‌گیری نمود. اما در این مثال کاملاً این امر ممکن شده‌است.

اختیار مصنوعی

از نظرِ من، به‌عنوان یک دانشمند، چنین کاری به معنای ساختن مدلی از اراده‌ی آزاد و آزمایش کردن آن است. اما چطور می‌توان چنین کاری کرد؟ می‌توانیم با یک برنامه‌ی کامپیوتری آن را تقلید کنیم؟ اگر موفق شوم، کامپیوتر یا ربات من چگونه آزمایش خواهد شد؟

این موضوع سرشار از پیش‌داوری است. احتمالاً شما بدون داشتن شاهد و مدرک، فرض را بر این می‌گذارید که برادر من دارای اراده‌ی آزاد است،‌ اما کامپیوتر من نه. بنابراین، من چالشی به‌دور از احساس و پیش‌فرض پیشنهاد می‌کنم: اگر یک موجود فضایی روی کره‌ی زمین فرود بیاید،‌ چگونه قضاوت می‌کنید که این غریبه مانند ما موجودی دارای اراده‌ی آزاد یا یک موجود پیچیده‌ی مکانیکی‌ست؟

عجیب است که در نوشته‌های فلسفی، آزمونی برای سنجش اراده‌ی آزاد مطرح نشده است. اما من دانشمند هستم و ضرورتاً باید مدلم را آزمایش کنم. بنابراین، پاسخ من این است: اگر شما راست دست باشید، نام‌تان را با دستِ راست می‌نویسید. تقریباً با اطمینانی ۱۰۰ درصدی می‌توان گفت که هر بار همین کار را خواهید کرد. اما شما اراده‌ی آزاد دارید تا جور دیگری رفتار کنید! می‌توانید اراده‌ی آزادتان را با به چالش کشیدن خودتان ثابت کنید و تصمیم بگیرید با دست چپ بنویسید. این آزمایش دقیقی برای شناسایی اراده‌ی آزاد است. شما می‌توانید به موارد دیگری هم فکر کنید، مواردی که احتمال انتخاب گزینه‌ها ۵۰ – ۵۰ نباشد، بلکه موارد نادری که نشان‌دهنده‌ی استقلال و تمایز شما از یک ماشین‌اند.

بر همین اساس، من موجود فضایی را که به تازگی پا بر زمین گذاشته است، مورد آزمایش قرار می‌دهم. من او را ترغیب می‌کنم تا دست به کارهایی غیرمعمول و بی‌فایده بزند، حتی کارهایی که ممکن است به او آسیب برساند، مانند نزدیک کردن دستش به آتش. از نتیجه‌ی این آزمایش به عنوان مدرکی در راستای موضوع اراده‌ی آزاد استفاده خواهم کرد. هرچه باشد، هیچ روباتی برای واکنش نشان دادن به چنین شرایطی برنامه‌ریزی نشده است.

کامپیوتری با اراده‌ی آزاد؟

من تلاش کردم به ساده‌ترین و مستقیم‌ترین روش ممکن، مدلی از رفتار براساس اراده‌ی آزاد ارائه دهم. کارم را با یک برنامه‌ی کامپیوتری هدف‌جویی[۲] آغاز کردم که بتواند به داده‌های محیطی واکنش نشان دهد. این برنامه‌ها معمولاً در اصول جامعه‌شناسی، اقتصاد و هوش مصنوعی کاربرد دارند. این برنامه‌ی کامپیوتری آنقدر همه‌گیر است که در مدل‌های ساده‌ی رفتار انسانی به‌کار گرفته می‌شود؛ در عین حال از نظر سخت‌افزاری مانند برنامه‌ی کاهش مصرف باتری تلفن همراه شما است.

درباره‌ی اراده‌ی آزاد، یک هدف دیگر هم افزودیم: اثباتِ استقلال. این برنامه‌ی کامپیوتری در جهت رسیدن به این هدف یا تمایل به شکلی طراحی شده است که به چالش‌ها پاسخ متفاوتی بدهد. خودتان آزمایش کنید، ممکن است چالش‌ها را به شما پیشنهاد کنند یا خودتان آنها را طرح کنید. هرچه باشد، آیا شما هم به همین ترتیب داشتن یا نداشتنِ اراده‌ی آزادتان را آزمایش نمی‌کنید؟

این برنامه در کامپیوترهای امروزی قابل‌اجرا است. برنامه باید انقدر دقیق باشد که چالش را تشخیص دهد و حتی خودش چالش‌هایی را تولید کند. این چیزی است که با فناوری کنونی قابل‌دسترسی است. با این حال، مطمئن نیستم که دلم بخواهد کامپیوتر شخصی خودم بهره‌مندی از اراده‌ی آزاد را تمرین کند!


پانویس‌ها:

[۱] Mark Hadley

[۲] The goal seeking program

Share Post
ترجمه شده توسط
No comments

LEAVE A COMMENT