خشم جنونی موقتی‌ست: رواقیون روش کنترلش را می‌دانستند


ماسیمو پیلیوچی

استاد فلسفه‌ در سیتی کالج و مرکز تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهری نیویورک[۱]


خلاصه: در زندگی پراسترس مدرن و امروزی، انسان‌ها هر روز به دلایل کوچک و بزرگ زیادی از کوره درمی‌روند، عصبانی می‌شوند و تحتِ تأثیرِ خشم‌شان فوراً واکنش نشان می‌دهند، کارهایی انجام می‌دهند و حرف‌هایی می‌زنند که در بیشتر مواقع، با گذرِ زمان از آنها پشیمان می‌شوند. یکی از مدرن‌ترین راه‌های تخلیه‌ی خشم نیز، بروز آن در اینترنت و فضای مجازی‌ست که صفحه‌ی توییتر دونالد ترامپ یکی از بهترین نمونه‌های آن است. ماسیمو پیلیوچی در این مقاله با بهره‌گیری از دیدگاه‌های فیلسوفانی همچون سنکا، اپیکتتوس و مارکوس و آئورلیوس، متفکران برجسته‌ی مکتبِ فلسفی رواقی‌گری، راهکارهایی را برای جلوگیری از خشمِ آنی در وهله‌ی نخست و سپس کنار آمدن با دلایلِ انگیزشِ خشم‌مان و نشان دادن عکس‌العمل مناسبی یادمان می‌دهد که در نهایت منجر به نتیجه‌ی بهتری هم بشوند. یکی از مدرن‌ترین نمونه‌های کنترلِ خشم مربوط به نلسون ماندلاست که مارتا نوسبوم در مقاله‌ای که درباره‌ی این موضوع نوشته است، به آن پرداخته است. جالب است که ماندلا هم با مطالعه‌ی کتاب تأملات آئورلیوس توانست بر خشمِ عظیم خود غلبه کند و واکنش درست و مناسبی از خود نشان دهد.

رواقی‌گری مکتبی فلسفی‌ست که توسط زنون کیتسیونی تأسیس شد. مذهب رواقی در قرن دوم میلادی در روم نفوذ یافت و حکمایی مانند سنکا، اپیکتتوس و مارکوس آورلیوس به آن گرویدند. نظریه‌ی رواقیون در طبیعیات اساساً مادی بود. درنظر آنها هرچه حقیقت دارد مادی‌ست. در اخلاق، آنها فضیلت را مقصود بالذات می‌دانستند و بر این باور بودند که زندگی باید سازگار با طبیعت و قوانین آن باشد و می‌گفتند آزادی واقعی وقتی حاصل می‌شود که انسان شهوات و افکار ناحق را به یکسو نهد و در وارستگی و آزادگی اهتمام ورزد. رواقیون به سبب پیروی از این اصول نزد عامه‌ی مردم به لاقیدی معروف بودند. از نظر آنها فضایل اخلاقی رفتارهایی عاقلانه محسوب می‌شوند که همراه و همگام با طبیعت قانونمند هستند و این همراهی با قوانین طبیعت دقیقاً شرط خوشبختی انسان است. بدبختی زمانی‌ست که انسان تسلیم هوای نفس، شهوت و خودمداری شود. در واقع ایده‌آل اخلاقی رواقیون را می‌توان در سردی و بی‌شهوتی مشاهده کرد. این در عین حال به هیچ وجه به معنی انفعال و بی تحرکی نیست، بلکه نشانه‌ی روحی آرام، داشتن کنترل هوای نفس و توانایی رفع نیازهای عقلانی‌ست. رواقیون انسان را به انجام وظیفه‌ی طبیعی عاقلانه دعوت می‌کنند، و هدف را رسیدن به نظم درونی، تکامل فردی در سایه زندگی اجتماعی و رفتار خوب با دیگر افراد می‌دانند.

مردم به دلایل متفاوتی عصبانی می‌شوند؛ از چیزهای بی‌اهمیت گرفته (زمانی که کسی در بزرگراه جلوی آدم می‌پیچد) تا موضوعات مهم (مردم در سوریه می‌میرند و هیچ‌کس کاری در این باره انجام نمی‌دهد). اما در بیشترِ مواقع، عصبانیت از موضوعات بی‌اهمیت نشأت می‌گیرد. به همین دلیل است که انجمن روانشناسی آمریکا در وبسایت خود بخشی را به مدیریت خشم اختصاص داده است. جالب توجه است که این بخش، بسیار شبیه به یکی از قدیمی‌ترین مقاله‌های مرتبط به نام در باب خشم نوشته‌ی لوکیوس آنائوس سنکا[۲]، فیلسوف رواقی در قرن یکم میلادی‌ست.

سنکا بر این باور بود که خشم جنونی موقتی‌ست. حتی اگر عصبانیتمان توجیه دارد هم نباید از روی خشم عکس‌العمل نشان دهیم. چون به هر حال مشکلات دیگری هستند که روی قضاوت ما اثر بگذارند. از طرفی خشم روی سلامت عقل ما اثر می‌گذارد. مابقی اتفاقات با حملات خفیف و بی‌توجهی خودشان را نشان می‌دهند، اما ذهن انسان به طور ناگهانی به درون عصبانیت شیرجه می‌زند. شدت خشم به هیچ‌وجه توسط منشاء آن تنظیم نمی‌شود، چون با بی‌اهمیت‌ترین چیزها شروع می‌شود و به شدید‌ترین حالت خود می‌رسد.

بهترین محیط مدرنی که در حال حاضر برای مدیریت خشم وجود دارد اینترنت است. اگر حساب توییتر یا فیسبوک دارید، یا در وبلاگی می‌نویسید، آنها را می‌خوانید یا در آنها نظر می‌دهید، متوجه منظور من می‌شوید. در حال حاضر دونالد ترامپ، رییس جمهور فعلی ایالات متحده آمریکا، خشم توییتری را به مرز جدیدی رسانده است.

من هم گاهی در نظرسنجی‌های آنلاین شرکت می‌کنم. به نظرم این کار افزون‌ بر اینکه جزء وظایف شهروندی من است، به عنوان یک معلم هم بخشی از کارم به حساب می‌آید. گفتگوهایی که با مردم سراسر جهان دارم، غالباً صمیمانه و به طور متقابل آموزنده‌اند، اما گاهی هم ناخوشایند و تند می‌شوند. یکی از نویسنده‌های مشهور که به تازگی در مورد یک موضوع فنی با من هم عقیده نبود، فوراً به من گفت که «کلاً داری چرند می‌گویی». چطور می‌توان از چنین حرف‌هایی ناراحت نشد؟ به‌ویژه زمانی که این ناسزاها از طرف یک ناشناس نباشد، بلکه یک فرد مشهور آن هم با ۲۰۰۰۰۰ دنبال‌کننده آنها را گفته باشد. با به کارگیری توصیه‌ی یکی دیگر از فیلسوفان رواقی به نام اپیکتتوس[۳]، که در قرن دوم به دنیا آمد و در ابتدا صرفاً برده‌ای بود و سپس به تدریس مشغول شد، می‌توان این کار را کرد. او به شاگردان خود این‌گونه پند می‌داد که: «به یاد داشته باشید این خود ما هستیم که عذاب می‌کشیم. ما با عقاید و نظراتمان برای خودمان مشکل درست می‌کنیم. برای مثال، توهین شنیدن یعنی چه؟ جلوی یک سنگ بایستید و به آن توهین کنید. چه چیزی عایدتان می‌شود؟ اگر برخورد کسی نسبت به توهین شنیدن مثل سنگ باشد، فرد پرخاشگر از تندی‌ای که کرده است، چه چیزی نصیبش می‌شود؟»

اینکه در برابر توهین‌ها، مانند سنگ استقامت نشان دهید، زمان می‌برد و تمرین لازم دارد، اما شخصاً دارم در انجام این کار پیشرفت می‌کنم. خب، عکس‌العمل من در مورد حرف‌هایی که قبل‌تر شنیدم، چه بود؟ مثل سنگ برخورد کردم و به سادگی آنها را نادیده گرفتم. به جای اینکه برای پاسخ دادن به پرسش‌های صریح دیگران وقت بگذارم، تلاش کردم آنها را در بحث‌های سازنده دخیل کنم. در نتیجه‌ی این کار، آن نویسنده‌ی برجسته گفت وقتی آرامشش را به دست آورد، متوجه شد چیزی که گفته بود سرشار از خشم بوده است.

حالا بعضی‌ها می‌گویند که خشم پاسخ مناسبی به برخی شرایط خاص است. مثلاً در واکنش به بی‌عدالتی، اگر خشم در حد اعتدال باشد، می‌تواند نیروی انگیزشی برای عمل به کاری به حساب بیاید. اما از دید سنکا صحبت در مورد اعتدال در خشم، مانند صحبت در مورد خوک‌های پرنده است. مشخصاً همچین چیزی در دنیا وجود ندارد. در مورد انگیزه داشتن هم، به باورِ رواقیون، هیجاناتِ مثبت‌اند که ما را به انجام کاری تشویق می‌کنند؛ مثلاً حس برآشفتگی‌ای که از دیدن بی‌عدالتی به فرد دست می‌دهد یا میلی که برای ساختن جهانی بهتر دارد. خشم ضرورتی ندارد، در واقع مانعی بر سر راه هم هست.

لوکیوس سنکا، معروف به سنکای جوان، فیلسوف رواقی، سیاستمدار، نمایشنامه نویس، معلم و مشاور نرون بود که مجبور شد به اتهام همدستی در توطئه‌ی قتل امپراتور خودکشی کند. سنکا در آثار خود آشکارا مبانی اعتقادی فلسفه رواقی را گسترش می‌دهد و خود یکی از تأثیرگذارترین متفکران رواقی‌گری بود. سنکا نیز همچون نویسندگان هم عصر خود به شدت تحت تأثیر هنر و ادبیات یونان بود. او بر این باور بود که طبیعت معیاری‌ست که انسان باید هماهنگ با آن زندگی کند و اصل برابری انسانها را قبول داشت. بسیاری از آثار فلسفی سنکا پس از مرگ او در ۱۲ کتاب با عنوان «گفتگوها» درباره‌ی مسائل اخلاقی و فلسفی گردآوری شدند.

فیلسوفی به نام مارتا نوسبوم[۴]، در مقاله‌ای که درباره‌ی نلسون ماندلا نوشته است، مثال مدرنی در این باره زده است. آن طور که تعریف می‌کند، وقتی ماندلا توسط دولت آپارتاید[۵] آفریقای جنوبی برای بیست و هفت سال به زندان فرستاده شد، به شدت خشمگین بود. دلایل خوبی هم داشت، چون نه تنها نسبت به خودش، بلکه به طور کلی نسبت به مردمانش نیز بی‌عدالتی بزرگی رخ داده بود. بااین‌حال، ماندلا به این نتیجه رسید که با پرورشِ خشمش و اینکه مخالفان سیاسی خود را مانند هیولاهای انسان‌نما ببیند، به جایی نمی‌رسد. او برای رسیدن به جنبه‌ای که می‌خواست، یعنی برای ایجاد اعتماد یا دست‌کم حس دوستی، باید بر احساسات مخربش غلبه می‌کرد. او مراقب برخوردهای خودش بود تا بالاخره پیروز شد. او توانست شاهدِ تغییر صلح‌آمیزی در جامعه باشد که متأسفانه در تاریخ بسیار نادر است.

شاید برایتان جالب باشد که یکی از لحظات مؤثر در تحولات درونی او زمانی بود که یکی از هم‌بندانش، نسخه‌ی کپی شده‌ای از کتاب تأملات، نوشته‌ی یک فیلسوف رواقی به نام مارکوس آئورلیوس[۶] را به طور قاچاقی وارد زندان کرد و به دست زندانیان رساند. مارکوس بر این باور بود که اگر مردم اشتباهی مرتکب می‌شوند، شما باید در مقابل، راه صحیح را بدون عصبانی شدن به آنها نشان دهید. این دقیقاً همان کاری بود که ماندلا به درستی انجام داد.

این نکات راهنمای مدرن رواقی برای کنترل خشم است که از سخنان سنکا الهام گرفته شده‌اند:

  • در دوره‌های مدیتیشن شرکت کنید: به شرایطی که موجب بروز خشم شما می‌شوند فکر کنید و قبل از رخ دادنش تصمیم بگیرید که می‌خواهید چطور با آنها برخورد کنید.
  • به محض این که نشانه‌های خشم را احساس کردید، آنها را بررسی کنید. با صبر کردن وقت را تلف نکنید چون ممکن است خشمتان از کنترل خارج شود.
  • تا حد امکان با افراد آرام و متین ارتباط برقرار کنید و از افراد زود رنج و عصبانی اجتناب کنید. خلق‌و‌خو به نوعی واگیردارند.
  • سازی بنوازید یا در هر فعالیتی که ذهنتان را آرام می‌کند شرکت کنید. یک ذهن آرام عصبانی نمی‌شود.
  • دنبال جاهایی بگردید که رنگ‌های دلنشینی داشته باشد و آزارتان ندهد. ایجاد مجموعه‌ای از تغییرات در محیط بیرونی‌تان می‌تواند بر روحیه‌ی شما تأثیر بگذارد.
  • وقتی احساس خستگی می‌کنید در بحث‌ها شرکت نکنید، در این مواقع شما بیشتر در معرض آزرده شدن قرار می‌گیرید و این موضوع می‌تواند به عصبانیت شما ختم شود.
  • به همان دلیلی که بالا ذکر شد، زمانی که تشنه یا گرسنه هستید بحثی را شروع نکنید.
  • طنز پردازیتان را افزایش دهید تا در جهتِ مقابله با اتفاقات غیر قابل پیش‌بینی جهان و زشتی‌های قابل پیش‌بینی برخی از انسان‌های اطرافمان سلاح اصلی‌تان باشد.
  • دور شدن آگاهانه را تمرین کنید. این همان چیزی‌ست که سنکا آن را تأخیر در پاسخ می‌نامد. این تجربه را می‌توانید با قدم زدن، رفتن به حمام یا دستشویی یا هر کار دیگری که به شما اجازه می‌دهد خودتان را از موقعیتی پر تنش دور کنید، تجربه کنید.
  • برای دگرگون کردنِ ذهنتان، جسمتان را تغییر دهید. عمداً قدم‌هایتان را آرام‌تر بردارید، صدایتان را پایین بیاورید، رفتار و حرکات یک فرد آرام را داشته باشید.

مهم‌تر از همه، برای داشتن زندگی خوب، با دیگران با مهربانی برخورد کنید. نکاتی که سنکا در مورد خشم گفته همیشه کاربرد داشته و دارد و رعایت کردنش برای همه‌ی ما خوب است.


پانویس‌ها:

[۱] Massimo Pigliucci

[۲] Lucius Annaeus Seneca

[۳] Epictetus

[۴] Martha Nussbaum

[۵] آپارتاید یا جدانژادی واژه‌ای به زبان آفریکانس است. یکی از اشکال تبعیض نژادی را بیان می‌کند و در اصل عبارت است از سیاست تبعیضی که نژادپرستان کشور جمهوری آفریقای جنوبی علیه اکثریت سیاهپوست بومی و هندیان آن کشور اعمال می‌کنند.

[۶] Marcus Aurelius Antoninus

Share Post
ترجمه شده توسط
No comments

LEAVE A COMMENT