هلن بیبی
استا فلسفه در دانشگاه منچستر[۱]
خلاصه: اگر نتوانیم کارهایی را که انجام دادهایم به خاطر بیاوریم، آیا باید مسئولیت اخلاقی آنها را بپذیریم؟ ورنون مدیسون پس از کشتن افسر پلیسی، دچار زوال عقل و اختلالِ حافظه شد و دیگر جرمی را که مرتکب شده بود به خاطر نمیآورد. دستور حکمِ اعدامِ او به همین دلیل لغو شد؛ او نمیتوانست جرمی را که مرتکب شده بود به خاطربیاورد، بنابراین نمیتوانست متوجه شود که به چه دلیل دارند او را اعدام میکنند. هلن بیبی در این مقاله به کمکِ دیدگاهِ جان لاک در رابطه با اینهمانی شخصی نشان میدهد از آنجایی که به باورِ لاک، فردی که اعمال گذشتهی خود را به خاطرنیاورد، اصلاً همان فردی نیست که آن اعمال را انجام داده است، ورنون مدیسون مجرم نیست. به باورِ لاک آنچه باعث تداوم هویت ما در طولِ زمان میشود «حافظه» است. اما از سوی دیگر، آیا چنین دیدگاهی در تمام موارد صدق میکند؟ برای بررسی این وجه از ماجرا، هلن بیبی از مثال هالک و بروس بنر و نوشیدن الکل استفاده میکند. مثلاً اگر شما به واسطهی زیادهروی در نوشیدن الکل به صورت موقت کارهایی را که کردهاید فراموش کرده باشید چه؟ آیا در این صورت هم شما مسئول اعمالتان نیستید؟ در این گونه موارد، درست است که شما شاید از نظر لاک همان فردی نباشید که آن کارها را انجام دادهاید –چون نمیتوانید آنها را به خاطر بیاورید- اما از آنجایی که تصمیمی را که منجر به چنین اعمالی شدهاند، شما گرفتهاید، دستکم به صورت غیرمستقیم این شمایید که باید مسئولیت اخلاقی آنها را هم بپذیرید.
نظرات جان لاک دربارهی پروندهی زندانی محکوم به اعدامی به نام ورنون مدیسن
ورنون مدیسن[۲] در سال ۱۹۸۵ یک افسر پلیس به نام جولیوس اسکالت[۳] را در شهرِ موبیل واقع در ایالت آلاباما به قتل رساند. مدیسن ژانویهی امسال به اعدام با تزریق محکوم شد، اما در لحظات آخر جلوی اعدام او را گرفتند. او پس از چندین سکتهی مغزی، دچار زوال عقل و اختلال حافظه شده بود و دیگر نمیتوانست جرمی را که مرتکب شده بود به خاطر بیاورد.
در حال حاضر دیوانِ عالی ایالات متحدهی آمریکا رسیدگی به پروندهی او را بر عهده دارد. این مسئلهی حقوقی منوط به یک حکم قانونیست. در سال ۱۹۸۶ دیوانِ عالی حکمی صادر کرد مبنی بر این که اعدام کسی که دلیل مجازات خود را به خاطر نمیآورد، مادهی ۸ قانون اساسی آمریکا را در ارتباط با ممنوعیت محکومیتهای بیرحمانه و غیرمعمول، نقض میکند. در سال ۲۰۱۶ دادگاه درخواست تجدیدنظر، حکم داد که «در حال حاضر، مدیسن فکر میکند هیچ قتلی مرتکب نشده است، پس نمیتواند متوجهِ دلیل اعدام شدنش بشود. (این حکم کمی بعد به وسیلهی دادگاه عالی لغو شد و الان دوباره مورد بررسی قرار گرفته است.)
پرسش حقوقی این است که آیا کسی که ارتکاب به جرمش را به خاطر نمیآورد، متوجه دلیل اعدام شدن هم نمیشود؟ بگذارید پاسخ دادن به این پرسش پیچیده را به دادگاه عالی واگذار و پرسشی کلیتر و فلسفیتر مطرح کنیم. بدون در نظر گرفتن الزامات قانونی برای مجازات، آیا کسی که انجام دادن کاری را به خاطر نمیآورد، واقعاً از لحاظ اخلاقی میتواند مسئول آن کار باشد؟
براساسِ مکتب فکری جان لاک، فیلسوف قرن هجدهمی، پاسخ این پرسش «نه» است. البته خود لاک از این هم فراتر رفته است: به باورِ او اگر شما نمیتوانید کاری را که انجام دادهاید به خاطر بیاورید، پس شما در واقع دیگر آن شخصی نیستید که کار مورد نظر را انجام داده است. مطمئناً عجیب به نظر میآید، اما از نظر لاک، مفهوم «شخص» یک مفهوم قانونیست و این مفهوم قانونی کموبیش بیانگر این است که چه کسی از لحاظ اخلاقی مسئول چه کاریست. براساسِ این ادعای رادیکالتر در رابطه با «ادراک مدیسن از واقعیت»، اینکه بگوییم او «هیچوقت چنین جرمی را مرتکب نشده است» کاملاً صحیح است.
پس به باورِ لاک، مدیسن دیگر به لحاظ اخلاقی مسئول آن قتل نیست (در واقع او دیگر آن قاتل نیست)، در نتیجه سزاوار مجازات شدن به خاطر آن موضوع هم نیست. اما چرا باید حتماً انجام دادن کاری را به خاطر داشته باشید تا مسئولیت اخلاقی آن بر دوش شما قرار بگیرد؟
خب، بیایید برای پاسخ دادن به این پرسش، کاری را بکنیم که اکثر اوقات فلاسفه انجام میدهند، یعنی به موارد شدیدتری بپردازیم. برای مثال بروس بنر و هالک شگفتانگیز[۴] را در نظر بگیرید. فرض کنید بروس بنر روی مکان و زمانی که به هالک تبدیل میشود، کنترلی ندارد و هیچ کدام از کارهایی را هم که هالک انجام داده است به خاطر نمیآورد. پس وقتی که هالک باز تبدیل به بروس بنر میشود، تصور کنید هالک کار خیلی بدی انجام داده باشد، آیا به لحاظ اخلاقی بروس مسئول آن کار است؟ حتماً این پرسش جای بحث دارد، اما شخصاً احساس میکنم که جواب منفیست. بروس مشخصاً مسئول کار اشتباه هالک نیست، چون اصلاً آن را به خاطر نمیآورد. (لاک پا را از این هم فراتر میگذارد و نتیجه میگیرد که اصلاً هالک و بروس دو شخص کاملاً متفاوتاند.) اگر بروس روی اینکه چه زمانی و چگونه به هالک تبدیل میشد کنترل داشت، همه چیز فرق میکرد. تصور کنید بروس میتوانست هر وقت که میخواست تبدیل به هالک شود و میدانست که هالک قرار است رفتارهای خیلی بدی داشته باشد. در این صورت با اینکه بروس هنوز هم روی کارهای هالک کنترلی نداشت، اما نسبت به کارهای او تا حدی مسئول بود. مثال مشابه دیگری را در نظر بگیرید که شاید به واقعیت خیلی نزدیکتر باشد. تصور کنید که شما میدانید اگر بیش از حد مشروبات الکلی بنوشید، رفتارهای خیلی بدی انجام میدهید، اما هیچگاه صبح که از خواب بیدار میشوید اتفاقات شب گذشته را به خاطر نمیآورید. این موضوع از شما سلب مسئولیت نمیکند. به هر حال اگر شما قبل از نوشیدن الکل، کنترل بیشتری روی رفتار خود داشتید، پس میتوانستید با ننوشیدن مشروبات الکلی و دور ماندن از میخانهها، جلوی بروز رفتار بد خود را بگیرید. با این حساب، گرچه شما رفتارهای زشت شب گذشتهتان را به خاطر نمیآورید، باز هم به خاطر نوشیدن الکل، به صورت غیرمستقیم مسئول آن رفتارهای ناپسندید، چون میدانستید که نوشیدن مشروبات الکلی احتمالاً به رفتار بد شما ختم میشود.
حتی لاک هم میتواند به نوعی با این ادعا همراه شود. از دید او شما در واقع آن آدم مستی که برخورد بد داشته است، نیستید. فقط با او شریک شدهاید. اگر شما عمداً بیش از حد نمینوشیدید، آن آدم مست هیچوقت به وجود نمیآمد. شما به این دلیل، به لحاظ اخلاقی مسئولاید و متعاقباً مسئولیت عواقب پیشبینی شدهی بعد از آن را هم تحمل میکنید. این شرایط کمی شبیه به این است که کسی را شستشوی مغزی بدهید یا هیپنوتیزم کنید و بخواهید که یک ون امنیتی را به سرقت ببرد. (این موضوع کاملاً امکانپذیر است و درن بروان[۵]، شعبدهباز انگلیسی، یک بار این کار را انجام داده است. البته برای این کار از ون امنیتی واقعی استفاده نکرده بود.)
این نمونهها نشان میدهد که براساسِ دیدگاه لاک، شما به لحاظ اخلاقی مسئول چیزهایی نیستید که آنها را به خاطر نمیآورید. مثل قضیهی بروس و هالک که بروس هیچ تسلطی روی کارهای هالک نداشت. بااینحال، ما باید برای مقابله با موضوعات پیچیده، بین مسئولیتهای مستقیم و اشتقاقی تفاوت قائل شویم. برای مثال رفتارهای ناپسند ناشی از نوشیدن مشروبات الکی یا موقعیتی را درنظر بگیرید که بروس میتواند تبدیل شدنش به هالک را کنترل کند. به هرحال، قضیهی مدیسن شامل هیچ کدام از آن موارد نمیشود. مثلاً در مورد نوشیدن الکل (بیایید فرض کنیم که) دستکم زمانی را به خاطر میآورید که قبول کردید بیرون بروید و شروع به نوشیدن کنید و خیلی خوب هم میدانستید که عواقب مشروب نوشیدنتان چه خواهد بود. پس شما به لحاظ اخلاقی مسئول تمام اتفاقاتی هستید که رخ داده است و در نتیجه به طور غیر مستقیم مسئول برخوردهای آن فرد مست هم هستید (فرقی نمیکند که به باور لاک معتقد باشیم که آن فرد مست خود شما بودهاید یا نه). در مقابل، مدیسن را داریم که نه خودِ عملِ قتل و نه کارهایی را به خاطر میآورد که منجر به آن شده است. حتی اگر ادعای لاک را در نظر نگیریم که میگوید مدیسن دیگر همان شخصی نیست که جرم را مرتکب شده است، باز هم براساسِ دیدگاه او (که به خوبی برای مواقع خاص و دشوار در نظر گرفته شده است) مدیسون در حالِ حاضر به لحاظ اخلاقی، حتی به صورت اشتقاقی، مسئول قتل نیست.
بنابر دید لاک، حکم دیوانِ عالی هر چه که باشد، مدیسن به لحاظ اخلاقی هیچ جرمی مرتکب نشده است.
پانویسها:
[۱] Helen Beebee
[۲] Vernon Madison
[۳] Julius Schulte
[۴] هالک یک شخصیت خیالی ابرقهرمان در کتابهای کامیک منتشر شده توسط مارول کامیکس است. او هیولایی جهش یافته، انساننما، عظیمالجثه و سبز رنگ است که زور زیادی دارد و نمیتواند خشمش را کنترل کند. هالک گاهی اوقات فوق تهاجمی و وحشی و گاهی باهوش و برنامهریز نمایش داده شده است. او اکثراً به عنوان شخصیت مقابل قهرمان دیده میشود. هالک همان دکتر رابرت بروس بنر فیزیکدان است. بنر اولین بار وقتی که به صورت اتفاقی در معرض اشعههای بمب گامایی اختراع خودش قرار گرفت، به هالک تبدیل شد. حالا هر وقت بنر خشمگین شود یا زندگیاش در خطر باشد، به هالک تبدیل میشود.
[۵] Derren Brown
نوری | 22, ژوئن, 2018
|
متن جالبی بود👌👌👌