آیا کانت اوبر را تحریم می‌کرد؟


جکسون رالینگز
نویسنده و محقق[۲]


خلاصه: شرکت‌های تاکسی اینترنتی در توافق‌نامه‌ی خود با مسافران و راننده‌ها همگی روی این نکته تاکید دارند که راننده‌ها نیروی شرکت محسوب نمی‌شوند و هر مسیر یک قرارداد جداگانه میان راننده و مسافر است. اما شرکت‌ها رانندگان خود را موظف می‌کنند تا از قوانین شرکت (چه در قیمت‌گذاری و چه جزئیات دیگر) اطاعت کنند. وجود چنین رویکرد دوگانه‌ای باعث شده است برخی از مخالفان این شرکت‌ها، استفاده از آنها را به دلیل نقض حقوق رانندگان و به تبع آن مسافران، غیراخلاقی بدانند. اگر راننده کارمند شرکت نیست، چرا موظف است از قوانین شرکت پیروی کند؟ و اگر جزو نیروهای شرکت محسوب می‌شود، چرا از مزایای قوانین کار بهره‌مند نمی‌شود؟ در این یادداشت کوتاه، از این می‌گوییم که اگر کانت در زمانه‌ی ما زندگی می‌کرد، آیا از این تاکسی‌های اینترنتی استفاده می‌کرد یا استفاده از آنها را مخالف قانون جهان‌شمولی اخلاقی خود می‌دانست.

آیا کسب و کار اوبر، طبق قاعده‌ی جهان‌شمولی[۱] عمل می‌کند؟

معروف‌ترین و مهم‌ترین مفهوم در اندیشه‌ی کانت، امر اخلاقی مطلق[۳] است. بهترین درکی که می‌توانیم از این قاعده‌ی اخلاقی داشته باشیم این است که فقط مطابق قواعدی عمل کنید که گویی شیوه‌ی عمل و قانون فراگیری خواهد شد. به عبارت دیگر، یک عمل فقط در صورتی از نظر اخلاقی قابل توجیه است که اگر همه اجازه داشته باشند آن رفتار را انجام دهند شما راضی باشید.

داغ‌ترین خبر هفته‌ی گذشته‌ی کشورمان به یکی از تاکسی‌های اینترنتی ایرانی مربوط می‌شد. آیا اسنپ مسئول رفتار راننده‌هایش است و می‌تواند به آنها بگوید چگونه رفتار کنند؟ اگر چنین است، چرا حقوق آنها را به عنوان نیروی کار رعایت نمی‌کند و اصرار دارد که در قرارداد راننده و مسافر هیچ نقش و مسئولیتی ندارد؟

از جهتی، این قاعده، به نوعی تعدیل شده‌ی قانون طلایی است؛ رفتاری با دیگران داشته باشید که دوست دارید دیگران همان رفتار را با شما داشته باشند. هرچند که این قاعده، از قانون طلایی نیز فراتر می‌رود، زیرا تنها مهم نیست که ما نسبت به یک قانون چه احساسی داریم، بلکه  از نگاهی وسیع‌تر، مسئله این است که یک قاعده چگونه بر جامعه‌ی ما تاثیر می‌گذارد. برای مثال، تحت شرایط قانون طلایی، ممکن است شما از اینکه می‌توانید با همسر فرد دیگری بخوابید خوشحال شوید، و به دلیل اینکه سوئینگر[۴] هستید، از اینکه دیگران نیز با همسر شما همبستر شوند خوشحال شوید[۵]. ( اگر چه من مطمئن نیستم که مسیح هنگامی که این ایده‌ی اخلاقی را مطرح می‌کرد، چنین چیزی به ذهنش رسیده باشد. تحت قاعده‌ی امر اخلاقی مطلق، همبستر شدن با همسر دیگری از نظر اخلاقی غلط است. به دلیل اینکه در این صورت هرکس هرجایی اجازه خواهد داشت مرتکب زنا شود که در نهایت موجب می‌شود ازدواج کنار گذاشته شود.

اما این مسئله چگونه برای اوبر کاربرد دارد؟

اوبر و کارمندان آن

با توجه به حقوق و مقررات مربوط به کارمندان اوبر، بعید است که تا کنون چیزی درباره‌ی مسائل اوبر در سال‌های اخیر نشنیده باشید.

در حال حاضر در دادگاه‌های بسیاری اختلاف‌هایی مطرح شده که در آن اوبر از نقش خود به عنوان کارفرما طفره می‌ر‌ود. این شرکت مدعی است که رانندگان اوبر خود-اشتغالی دارند، اما بسیاری از رانندگان موضوع را به این شکل نمی‌بینند؛ زیرا آن‌ها باید از تمام اصول قوانین و قواعد رفتار استفاده از نام تجاری و غیره پیروی کنند.

به تازگی دادگاهی در لندن به نفع رانندگان اوبر رایی صادر کرده است و اگرچه اوبر درخواست تجدیدنظر داده است، این مسائل نشان می‌دهد که نگرانی به جایی درباره ی شرایط رانندگان وجود دارد.

در حال حاضر، بیشتر مردم اگرچه از قراردادهای مشکوک و چند پهلوی میان اوبر و رانندگانش آگاه‌اند، اما همچنان به استفاده از خدمات اوبر ادامه می‌دهند. اما برای کانت این امر می‌تواند عملی بر خلاف قاعده‌ی اخلاقی مطلق باشد.

بیایید بررسی کنیم چرا.

اوبر و امر اخلاقی مطلق

فرض کنید که اوبر می‌تواند از شرایط عمل فعلی خود دفاع کند، یا به شکلی که الآن پیش آمده است، در دادگاه تجدید نظر موفق شود از موقعیت خود دفاع کند.  ما می‌دانیم که اوبر به رانندگان خود برای مرخصی بیماری و یا روزهای تعطیل سال، چیزی پرداخت نمی‌کند. همچنین می‌دانیم که برای بسیاری از رانندگان، درآمد واقعی آنها چیزی کمتر از حداقل دستمزد تعیین شده طبق قانون کار است. همه‌ی این‌ها حقوق اولیه‌ی کارگران در انگلستان است و کاملا قانونی است. پس برای کانت و قاعده‌ی اخلاقی او، حقوق پایه‌ی کارگران بدون شک باید به عنوان خیری اخلاقی در نظر گرفته شود.

اگر بخواهیم مفهوم جهان‌شمولی را به این قواعد بدهیم، از این آزمون هم سربلند بیرون می‌آیند. ما از حقوق کارگران دفاع می‌کنیم زیرا باور داریم که این حقوق باید جهان‌شمول باشد، نه برای تعدادی از افراد، بلکه برای همه‌ی انسان‌ها.

من نمی‌خواهم چیزی کمتر از حداقل دستمزد کسب کنم، علاوه بر این، فکر نمی‌کنم کسی باید کمتر از حداقل دستمزد حقوق دریافت کند. برای جامعه به عنوان یک کل، خوب است که همه‌ی افراد آن بالاتر از حداقل دستمزد حقوق بگیرند.

بنابراین اگر ما فکر می‌کنیم که شرکت اوبر با استفاده از چارچوب مشکوک و مبهم خود-اشتغالی که برای کار خود وضع کرده، این حقوق اولیه را نقض کرده است، در نتیجه برای ما اخلاقی است که دیگر از این شرکت حمایت نکنیم، زیرا آنها با نقض این حقوق اولیه، قاعده‌ی اخلاقی مطلق را نقض می‌کنند.  البته این مسئله را می‌توانیم در سطح وسیع‌تری ببینیم. اگر به شیوه‌ای که بسیاری از شرکت‌ها و سازمان‌ها با کارمندان خود برخورد می‌کنند نگاه کنید، جایی که کارمندان و کارگران در شرایط دشوار و ساعات طولانی کار و با حقوق کم و شرایطی مانند این کار می‌کنند، ما چنین قواعدی را هم نمی‌خواهیم جهان شمول کنیم. بنابراین می‌توانید به شکل قابل‌قبولی این مسئله را مطرح کنید که امر اخلاقی مطلق کانت در واقع با سرمایه‌داری مدرن به طور کلی ناسازگار است.  اما به طور خاص، هر سیستمی که به مفاهیم عدالت و برابری کمکی نمی‌کند با این قاعده ناسازگار است. اگرچه این مسئله به بحث‌های طولانی‌تری منجر می‌شود که کانت در متافیزیک اخلاق خود مطرح کرده است.

آیا تحریم کردن چنین کسب‌وکارهایی در نهایت به نفع رانندگان است یا به ضرر آنها. برخی استدلال می‌کنند که با تحریم کردن، درآمد رانندگان کم می‌شود. در سوی دیگر نیز برخی بر این باورند که این تحریم‌ها می‌تواند در نهایت با صاحبان اصلی این کسب‌وکارها فشار بیاورد و باعث اصلاح قوانین شود.

پس در نتیجه:

خیر، کانت از اوبر استفاده نمی‌کرد.

اما با رعایت بعضی شرایط، شاید.

قاعده‌ی اخلاقی او مخالف با استفاده‌ی ابزاری از افراد است. اما مثل مواردی که در معاملات سرمایه‌داری اتفاق می‌افتد، اگر هریک از طرفین معامله از دیگری به عنوان وسیله استفاده کند و هر دو موافق باشند که این معامله‌ای عادلانه است، این امر طبق اصول جهان شمولی قابل قبول است. زمانی این مسئله قابل قبول نیست که هرکدام از طرفین معامله فکر کنند این معامله ناعادلانه است. بنابراین این قراردادها توافقی جهان شمول نخواهد بود و همین معضل اوبر است.

بنابراین تا زمانی که وضعیت به این شکل است، شما می‌توانید به عنوان فیلسوف و یا طرفدار کانت بگویید که:

ما نمی‌توانیم از اوبر استفاده کنیم.[۶] (متاسفم.)

این متن، بخشی از مجموعه‌ی فلسفه برای نسل اینستاگرامی است که تلاش می‌کند تا به سوالات مهمی پاسخ دهد در این‌باره که فیلسوفان مشهور، اگر الآن بودند جهان مدرن ما را چگونه درک می‌کردند.


پانویس‌ها:

[۱] Universable

[۲] Jackson Rawlings

[۳] Categorical Imperative

[۴] Swinger

[۵] -سوئینگینگ، شکلی از روابط است که افراد در آن به تک همسری متعهد نیستند و روابط جنسی آزاد را برای افراد مجرد و متاهل مجاز میدانند. م

[۶]  در متن اصلی، نویسنده نوشته است: we Kant touch Uber که از شباهت تلفظ اسم کانت و Can’t به شوخی استفاده کرده اما قابل ترجمه نبوده است!

درباره نویسندگان

Share Post
ترجمه شده توسط
No comments

LEAVE A COMMENT