آیا هیپ‌هاپ به من تعلق دارد؟ فلسفه‌ی فرهنگ و نژاد (۱)

پاول سی. تایلر[۱]

خلاصه: «آیا رپ و در نگاه وسیع‌تر، هیپ-هاپ، به قشر، فرهنگ و یا نژاد خاصی محدود می‌شود؟ آیا هیپ-هاپ، تنها مختص سیاه‌پوست‌هاست و دیگر اقشار در آن سهمی ندارند؟». پاول سی تایلر به عنوان یک محقق فلسفه‌ی فرهنگ و نژاد و پیش از آن، یک سیاه‌پوست که با هیپ-هاپ بزرگ شده، در مقاله‌ی پیش‌رو به دنبال پاسخی برای این سوال است.

Line

سوالِ سیدنی و یک شرح

سینمایی «شکر قهوه‌ای» (Brown Sugar محصول ۲۰۰۲ به‌کارگردانی ریک فاموئیوا) با تفسیری از یک روزنامه‌نگار خیالی هیپ-هاپ به‌نام سیدنی آغاز می‌شود. او شرح می‌دهد که هر مصاحبه را با سوالی یک‌سان آغاز می‌کند: «چه زمانی عاشق هیپ-هاپ شدید؟». در ادامه، فیلم با پاسخ هنرمندان دنیای هیپ-هاپ به سوال سیدنی ادامه پیدا می‌کند؛ پاسخ‌هایی که عموما به اولین مواجهه آن‌ها با چهره‌های نمادین، رویدادها و یا اجراهای به‌یادماندنی مرتبط است. تماشای این صحنه، تلنگری هم به حافظه‌ی من می‌زند. به اولین مواجهه‌ی خود با هیپ-هاپ فکر می‌کنم و می‌بینم که هنوز هم می‌توانم «شوقِ رپر» را که از ضبط صوت کوچک فریاد می‌کشید را بشنوم. هنوز هم تصویر دوستان دبیرستانم را می‌بینم که دور ضبط صوت کوچک چنبره زده‌اند و حس شور و نشاط صدایی که کلمات را با چابکی و سرعت ادا می‌کند را حس می‌کنم. با این وجود، هیچ یک از این خاطرات به آن‌شکلی که مد نظر من هستند، به ذهن مصاحبه‌شوندگان سیدنی نمی‌آیند. راستش را بخواهید، من به‌خاطر ندارم که چه زمانی عاشق هیپ-هاپ شدم؛ زیرا هرگز چنین اتفاقی برایم نیفتاد!

«جی‌زی» و «دِرِ»، نسل طلایی خوانندگان و آهنگسازان ژانر هیپ-هاپ و به عقیده‌ی تایلر، دو تن از تاثیرگذارترین فعالان تاریخ موسیقی سیاه‌پوست‌ها. بسیاری «دِرِ» را بهترین آهنگساز تاریخ هیپ-هاپ می‌دانند

«جی‌زی» و «دِرِ»، نسل طلایی خوانندگان و آهنگسازان ژانر هیپ-هاپ و به عقیده‌ی تایلر، دو تن از تاثیرگذارترین فعالان تاریخ موسیقی سیاه‌پوست‌ها. بسیاری «دِرِ» را بهترین آهنگساز تاریخ هیپ-هاپ می‌دانند

مسئله، آن‌طور که فکر می‌کنید نیست. من هرگز نسبت به هیپ-هاپ از عشق تهی نشده‌ام. احساس گرم من نسبت به این موسیقی، با گذر زمان و اثر هوشیارکننده‌ی گذر سال‌ها از بین نرفته است. «جی-زی» و «داکتر درِ» هم‌نسل من هستند و «راسل سیمونز» نیز بزرگ‌تر از من است. امروز، همان‌قدر هیپ-هاپ را دوست دارم که پیش از این داشتم. مسئله این است که «عشق»، هرگز احساس غالبی در این رابطه برای من نبوده. بیشتر یک حس تصدیق و احترام نسبت به این سبک حس کرده‌ام. درست مثل این است که بگویید: «من احساسی مشابه شما ندارم، اما می‌توانم درک کنم که بقیه نسبت به این سبک موسیقی احساس دارند و از آن لذت می‌برند».

این توضیحات ممکن است برخی را گیج کند. هر چه که باشد، هیپ-هاپ بخشی از فرهنگ سیاه‌پوستان است. من هم یک سیاه‌پوست آمریکایی هستم که در دهه‌ی هفتاد و هشتاد میلادی بزرگ شده است. دهه‌ای که هیپ-هاپ، صحنه‌ی جهانی موسیقی را منفجر کرد. پس چگونه ممکن است که من هیپ-هاپ را دوست نداشته باشم؟ اگر تمایلی به پرسیدن این سوال‌ها ندارید، اصلا نگران نباشید! امروزه دیگر کمتر کسی چنین سوالی را از دیگری می‌پرسد. با این حال، هم‌چنان هستند افرادی که این مسئله برایشان اهمیت دارد و با جدیت در این رابطه از شما می‌پرسند. بیایید نتیجه بگیریم که چرا چنین سوالاتی به وجود می‌آیند و البته پاسخی هم برای آن‌ها پیدا و به موازات آن، مسائلی بنیادی در رابطه با فلسفه‌ی نژاد و فرهنگ را روشن کنیم.

معمای امنم (Eminem)

حتی اگر خود شما نسبت به بی‌احساسی من به هیپ-هاپ گیج نشده باشید، مطرح کردن این مسئله کمک خواهد کرد تا دلیل گیج شدن دیگران را بهتر درک کنید. بیایید تا به این مسئله، با یک رویکرد کاملا متفاوت بنگریم. اگر شما در حال خواندن این مطلب هستید، یقینا در رابطه با «امنم» شنیده‌اید. با این حال اگر چیزی در رابطه با او نشنیده‌اید، بخش کوچکی از اطلاعاتی که باید در رابطه با او داشته باشید، به این شرح است: «او یک رپر سفیدپوست مدرن است، الگویی به‌حق برای نوجوانان امروزی سیاه‌پوست و جانشین افرادی چون «وانیلا آیس»  و دیگر فعالان موسیقی چون دی‌جی «اسنو» و «ترد بیس». اگر از «امنم» شنیده باشید، قطعا با من موافق هستید که قرار دادن او در کنار نام‌هایی که ذکر کردیم، منصفانه نیست. نیم دیگر از اطلاعاتی که باید در رابطه با «امنم» داشته باشید، این است که او احترام اغلب همتایان سیاه‌پوست خود را به دست آورده.

یک رپر سفیدپوست مورد احترام، پدیده‌ای عجیب و البته نادر است. اگر بخواهیم مثال دیگری برای این غرابت ذکر کنیم، قطعا بازیکنان سیاه‌پوست هاکی، اساتید ویتنامی کاپوئرا (نوعی هنر رزمی برزیلی)، رستوران‌های جامائیکایی چینی و هافبک‌های سفیدپوست فوتبال آمریکایی جزو این دسته خواهند بود. این القاب، افراد حقیقی را در تعامل با اتفاقات مختلف توصیف می‌کند و باید گفت که هر دوی آن‌ها (افراد و کارهایی که انجام می‌دهند) به‌طور نسبی نادر هستند. البته بیشتر از آن، این القاب افرادی را توصیف می‌کنند که به‌نوعی بی‌ربط به هم به نظر می‌رسند و بنابراین فهم موقعیت‌هایشان دشوار است. تمامی این افراد، تفسیری از چیزی هستند [که من با هیجان] آن را «معمای امنم» می‌نامم.

«شکر قهوه‌ای»، با یک سوال بزرگ آغاز می‌شود: «چه زمانی عاشق هیپ-هاپ شدید؟». سوالی که در ادامه، به واسطه‌ای برای بررسی مسائل فرهنگی و نژادی مرتبط با هیپ-هاپ بدل می‌شود

«شکر قهوه‌ای»، با یک سوال بزرگ آغاز می‌شود: «چه زمانی عاشق هیپ-هاپ شدید؟». سوالی که در ادامه، به واسطه‌ای برای بررسی مسائل فرهنگی و نژادی مرتبط با هیپ-هاپ بدل می‌شود

پس اگر شما متوجه شوید که این معماها ممکن است برخی از مردم را گیج کند، ممکن است متوجه ایده و اندیشه‌ی من هم بشوید. شما مجبور نیستید بپذیرید که سفیدپوست‌هایی چون «امنم»، جزئی از دنیای هیپ-هاپ نیستند. حتی مجبور نیستید بپذیرید که افرد سیاه‌پوستی چون من، چندان از نظر عاطفی به هیپ-هاپ وابسته نیستیم. شما تنها باید درک کنید که این فرم ایده و تفکر، برای برخی از مردم اهمیت دارد. مردمی که باور دارند شکل‌های مختلف زندگی، با شکل‌های مختلفی از مردم مطابقت پیدا می‌کند. این اندیشه، به نظر آشنا می رسد: «این ایده بخشی مقید و جدایی‌ناپذیر از تفکر ما نسبت به فرهنگ است».

هیپ‌هاپ و فرهنگ

با شکل تفکر مردم امروز، واژه‌ی «فرهنگ» به شیوه‌ی زندگی عده‌ای مشخص گفته می‌شود. فرهنگ نشان‌دهنده‌ی گروهی از رفتارها، رسوم و اعمال است که که یک شیوه‌ی منسجم زندگی را معنا می‌بخشد. کار کردن برای ساخت و حفظ این وابستگی و ارتباط، کاری است که اجتماع‌های کوچک و بزرگ انجام می‌دهند. اعضای این اجتماع‌ها نیز سعی می‌کنند که نیازهای شخصی و کوچک‌تر چون معناگرایی، نظم و زیبایی را در یک‌دیگر برطرف کنند. پس فرهنگ، علاوه بر غذایی که می‌خوریم، شامل شیوه‌ی خوردن آن هم می‌شود. این مورد در رابطه با تعطیلاتی که ما جشن می‌گیریم، تزئیناتی که در آن روز بر دیوارها می‌آویزیم و … نیز صدق می‌کند. حتی حکایات سیاسی و مذهبی هم جزئی از فرهنگ هستند. این‌ها همه ابعادی هستند که یک اجتماع با استفاده از آن‌ها راه متمایز خود برای زندگی را شکل می‌دهد. موارد اشاره شده و بسیاری دیگر از چیزهای دیگر کنار آن‌ها، عناصر فرهنگ هستند.

با این مضمون، هیپ-هاپ هم یک فرهنگ مثل دیگر فرهنگ‌ها به حساب می‌آید که حاصل تکرار اعمال اجتماعی متفاوت است. هیپ‌-هاپ در شرایطی از دل جوامع شهری سیاه و رنگین پوست‌ها ظهور کرد که قانون‌گذاران و دانشمندان سفیدپوست با آسیب‌شناسی‌های خود، آن‌ها را بازتابی از جوامع «معمول» می‌دانستند. از دید «معمول»، مردم ساکن «ساوث برونکس» به‌درستی با عمق تجربه‌ها و محیط اطراف خود به تعامل نمی‌پرداختند و با ایجاد نکردن شیوه‌های بیان احساس جدیدتر، احساسات خود را بروز نمی‌دادند. پیشگامان هیپ‌هاپ از مواد در دسترس خود استفاده نمی‌کردند؛ موادی که حاصل تغییرات تکنولوژیک بودند و در کنار چیزهای دیگر، به‌واسطه‌ی کاهش بودجه برای برنامه‌های تحصیلی هنری در حوزه‌ی موسیقی، رقص و … عرضه می‌شدند. آن‌ها در حال خلق شکل جدیدی از شاعری و غزل‌سرایی با استفاده از شکل زشت و زننده‌ی حرکات دهان و کلام که مشابه آن در گویش جامائیکایی و یا موسیقی بلوز سیاه‌پوستان جنوب وجود دارد، نبودند. از آنجایی که موسیقی و هنر نیازمند ساز، مکان اجرا، رقصنده و … است و شعر و شاعری نیز بستر خاص خود را می‌طلبد، این سیاه‌پوستان نمی‌توانستند در حال خلق فرهنگ باشند. حداقل نه یک فرهنگ واقعی.

امنم»، تنها رپر سفیدپوستی است که مورد مقبولیت عموم جامعه‌ی دوستداران موسیقی هیپ-هاپ قرار دارد. جالب است بدانید که او از کشفیات «داکتر دِرِ» به حساب می‌آید!

«امنم»، تنها رپر سفیدپوستی است که مورد مقبولیت عموم جامعه‌ی دوستداران موسیقی هیپ-هاپ قرار دارد. جالب است بدانید که او از کشفیات «داکتر دِرِ» به حساب می‌آید!

همان‌طور که پیش از این گفتم، خوشبختانه، این سیستم ارزش‌گذاری نژادپرستانه‌ی فرهنگی، به‌لطف مطالعات بین رشته‌ای که در زمینه‌ی فرهنگی انجام شده است، دیگر به شکل گذشته‌ی خود باقی نیست. مردم هم‌چنان ممکن است موسیقی «باخ» را به سبک و موسیقی «لیل جون» ترجیح بدهند (صادقانه بگویم: من صدای گرفتگی عضلات شکم را به سبک موسیقایی و خواندن «لیل جون» ترجیح می‌دهم). حداقل ما حالا می‌دانیم که باید نقادانه مصنوعات مشخصی را تحلیل کنیم تا اولویت‌ها بهتر مشخص شوند: «ما نمی‌توانیم به همین سادگی، تمامی سنت‌ها را محکوم کنیم!».

در این مسیر، من بیشتر در رابطه با موسیقی رپ صحبت می‌کنم؛ زیرا وجهه‌ای از هیپ-هاپ است که آن را بهتر از دیگر زیرشاخه‌ها می‌شناسم. من نمی‌گویم که دیگر زیرشاخه‌های هیپ-هاپ – مانند بریک‌دنس، هنر گرفیتی، ساخت موسیقی با دستگاه‌های سمپلینگ و … – اهمیت و یا جذابیت کمتری دارند.

تنها کافی است به رویکرد هیپ-هاپ نسبت به طراحی و فشن فکر کنید: «بدون شلوارهای بگی، لباس‌های نظامی شکل و کفش‌های تیمبرلندز، رپ و یا بهتر بگویم، فرهنگ آمریکایی به چه شکل در می‌آمد؟». حال وقت آن رسیده است تا به سوال اولیه خود بازگردیم: «چه معنایی دارد که من به عنوان یک آمریکایی سیاه‌پوست که در دهه‌ی هشتاد و نود میلادی بزرگ شده است، علاقه‌ای به فرهنگ هیپ-هاپ ندارد؟». این سوالی است که در ادامه و چند مرحله، به آن پاسخ خواهیم داد.

[۱] Paul C. Taylor

Share Post
ترجمه شده توسط
No comments

LEAVE A COMMENT